عمومی

وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند

🔲⭕️وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند
دکتر مجتبی لشکربلوکی

نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:
ما ایرانیان معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب می‌خوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همه‌ی این‌ها کشتار زمان.
بارها این جمله را شنیده‌ام مگر درس‌ات تمام نشده است؟ پس چرا این کتاب‌ها را داری؟ یعنی همه اینها را خوانده‌ای؟ کسی که این سوال‌ها را می‌پرسد معمولاً نمی‌داند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟
چگونه می‌توانم به شما بگویم بدون کتاب نمی‌توان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمی‌خوانند. کتاب نمی‌خوانم که مقاله بنویسم مقاله می‌نویسم تا خود را منتشر کنم. نمی‌نویسم که دانشیار و استاد شوم. من می‌نویسم چون نوشتن عالی‌ترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است. (نوشته سینا جهاندیده)

☑️⭕️تجویز راهبردی:
از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.

۱. با ذهن ناآرام کتاب بخوانید! یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد. اول سوراخ ایجاد کنید!

۲. اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید. معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمی‌دانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.

۳. همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید. هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.

۴. همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید. بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.

۵.حواستان به سگ پاولف باشد! شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی می‌کند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.
این نوشته ادامه دارد.

کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
Instagram | Website | Linkedin |
لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا