عمومی

ایران؛ زندانی شده در تعادل نامطلوب

🔲⭕️ایران؛ زندانی شده در تعادل نامطلوب
دکتر تیمور رحمانی: هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران (صفحه دکتر رحمانی در اینتساگرام)
(در نقد و بررسی کتاب چرا عقب ماندیم؟ چگونه پیشرفت کنیم؟ نوشته مجتبی لشکربلوکی- بخش دوم)

تعادل شرایطی است که تمایلی برای تغییر بین بازیگران وجود ندارد و جمع جبری نیروهای تغییر دهنده و ثبات بخش به گونه ای است که تغییری رخ نمی دهد. مفهوم محوری تعادل در علم اقتصاد هر نوع تغییری را نشانه وجود نیرو و انگیزه تغییر می داند و هرگونه تمایل به عدم تغییر را نشانه فقدان نیرو و انگیزه تغییر. بنابراین، هنگامی که توسعه نیافتگی تداوم دارد و تغییری محسوس در فرآیند توسعه رخ نمی‌دهد، گویی نوعی تعادل وجود دارد. دقت کنید که تعادل در علم اقتصاد به وضعیت مطلوب اشاره ندارد. ممکن است در یک وضعیت نامطلوب به تعادل رسیده باشیم. یعنی اینکه تمام بازیگران کلیدی در مجموع به شرایط موجود رضایت داده اند (با در نظر گرفتن منافع و هزینه های تغییر) و به همین جهت تمایلی برای تغییر وجود ندارد. می‌دانیم برای آنکه توسعه اقتصادی اتفاق بیفتد، لازم است بازیگران کلیدی انگیزه لازم برای تغییر را داشته باشند و این زمانی رخ می دهد که از نظر آن‌ها «مجموعه منفعت مورد انتظار» آنان از تغییر بیش از «مجموع هزینه مورد انتظار» از تغییر باشد.

در ادامه نوشته قبلی، باید به مفهوم تعادل اشاره کنم، به عنوان مفهومی محوری در مدل‌سازی و تحلیل پدیده‌های اقتصادی. گرچه به طور ضمنی می توان دلالت‌هایی از مفهوم تعادل را در کتاب یافت، اما نگاه کردن به توسعه نیافتگی ایران از منظر تعادل می تواند در تکمیل مطالب این کتاب کمک کننده باشد.

حتی در برخی مسائل تک بعدی اقتصادی مانند کاهش کسری بودجه نیز امکان بروز نوعی تعادل وجود دارد که بازیگران را فاقد انگیزه برای تغییر (کاهش کسری بودجه) می کند. مثلا برای کاهش کسری بودجه ممکن است لازم باشد برخی مخارج رفاهی توسط دولت کاسته شود اما گروه‌های ذینفع از این مخارج رفاهی مقاومت می کنند. به همین ترتیب، ممکن است برای کاهش کسری بودجه لازم باشد دولت مالیات‌ها را افزایش دهد اما گروه‌های مورد اصابت مالیات در مقابل آن مقاومت کنند. این مقاومت ها ممکن است دولت را از کاهش کسری بودجه منصرف کند یا آن را به تاخیر اندازد، حتی اگر کاهش کسری بودجه نهایتا به نفع همه گروه‌ها تمام شود و فقط موقتا سبب کاهش رفاه آن‌ها شود. بنابراین، مساله کسری بودجه به خاطر تعادلی که در سیستم وجود دارد (عدم تمایل بازیگران کلیدی به تغییر) تغییر نمی کند و دولت همچنان به انتشار پول (مستقیم و غیرمستقیم) ادامه می دهد.
حتی علم اقتصاد از این فراتر رفته و نشان می دهد که تحت فروضی تصمیم جمعی مردم مانع تغییر در مسیر توسعه است.

اگر در مورد مسایلی مانند کاهش کسری بودجه یا کاهش ارزش پول ملی نوعی تعادل به معنی فقدان نیرو و انگیزه تغییر بروز می نماید، به طور طبیعی در مورد موضوعی چند بعدی مانند توسعه بروز نوعی تعادل و فقدان انگیزه و نیروی تغییر بسیار محتمل تر است. اگر این چنین به موضوع نگاه کنیم آن گاه کسی را مقصر توسعه نیافتگی تلقی نمی‌کنیم. زیرا توسعه نیافتگی برآیند نیروهایی است که انگیزه و نیروی عدم تغییر ایجاد کرده است، گرچه این عدم تغییر الزاماً مغرضانه و از روی قصد و تعمد نیست. این نوع نگاه به توسعه نیافتگی، رفتار غالب انفرادی و گروهی را رفتار عقلانی مبتنی بر هزینه – فایده در نظر می گیرد. اما دشواری در این است که تداوم توسعه نیافتگی به معنی عدم غلبه منفعت تغییر بر هزینه تغییر برای بازیگران تاثیرگذار است. به عنوان نمونه، تغییری که سبب فراگیر شدن بهره‌مندی عموم جامعه از کسب ثروت می‌شود که از نظر عجم اوغلو و رابینسون مرحله گریز به فرایند توسعه اقتصادی است، گرچه کیک کل اقتصاد را افزایش می‌دهد اما الزاماً سهم کیک گروه‌های خاص تاثیرگذار را افزایش نمی‌دهد و در نتیجه آنان انگیزه‌ای برای تسهیل این فراگیری ندارند.

اگر وجود توسعه نیافتگی و تداوم توسعه نیافتگی را نوعی تعادل در نظر بگیریم، این امکان را فراهم می کند که اولاً منتظر یک تغییر برون‌زای غیرقابل اتکا نباشیم تا توسعه اقتصادی را امکان پذیر کند و ثانیا به ما این امید را می‌دهد که پاره ای اقدامات از قبیل آنچه در استراتژی نیلوفر آبی [استراتژی پیشنهادی نویسنده کتاب برای توسعه ایران] ذکر شده است، به تدریج راه برون رفت از توسعه نیافتگی را محتمل می نماید.

متن کامل این نوشتار شامل دو نکته تکمیلی دیگر در سایت توسعه ایران منتشر خواهد شد.

صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا