عمومی

وقتی مادرم مریض بود من کلاس پنجم بودم، دیدم گریه و زاری کمکی نمیکنه، تصمیم گرفتم حسابی درس‌ بخونم تا تو آزمون مدارس نمونه قبول شم تا شاید خوشحال شه و تو خیال کودکیم حالش خوب شه، ولی وقتی نتیجه‌ی قبولیم توی آزمون اومد متاسفانه دیگه بینمون نبود.

وقتی مادرم مریض بود من کلاس پنجم بودم، دیدم گریه و زاری کمکی نمیکنه، تصمیم گرفتم حسابی درس‌ بخونم تا تو آزمون مدارس نمونه قبول شم تا شاید خوشحال شه و تو خیال کودکیم حالش خوب شه، ولی وقتی نتیجه‌ی قبولیم توی آزمون اومد متاسفانه دیگه بینمون نبود.

Join → @Aparat_Tv 📺
لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا