عمومی

‏بابام که بازنشسته شد و کامیونش رو فروخت، خیلی بی‌قراری می‌کرد. ٣٠ سال اون ماشین رو داشت و واقعا بهش عادت کرده بود. شوهرخواهرم براش بازی کامیون نصب کرد، بازی رو تا مرحله آخر رفت و کامیون از سرش افتاد.

‏بابام که بازنشسته شد و کامیونش رو فروخت، خیلی بی‌قراری می‌کرد. ٣٠ سال اون ماشین رو داشت و واقعا بهش عادت کرده بود. شوهرخواهرم براش بازی کامیون نصب کرد، بازی رو تا مرحله آخر رفت و کامیون از سرش افتاد.
یه چیزی تو مایه‌های پروسه از شیر گرفتن بچه بود.😂😂

Join → @Aparat_Tv 📺
لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا