عمومی

طرح که بودم، یه روز وسط پیک مریض، دیدم یه پسره هی میاد وایمیسه یه گوشه. ازش پرسیدم بفرمایید؟ یهو زد زیر خنده و بدو رفت بیرون.منم هنگ که این چی بود دیگه.

طرح که بودم، یه روز وسط پیک مریض، دیدم یه پسره هی میاد وایمیسه یه گوشه. ازش پرسیدم بفرمایید؟ یهو زد زیر خنده و بدو رفت بیرون.منم هنگ که این چی بود دیگه.
حدودای نیم ساعت بعد، یه دختر با چادرگل گلی اومد تو، یه دسته گل مصنوعی پر گرد و خاک و یه جعبه نیم کیلویی شیرینی هم دستش. گفتم بله؟ گفت برادرم نیم ساعت پیش اومده شمارو پسندیده، اومدم واسه امر خیر.
برادرم خدا بخواد امسال دیپلمشو میگیره. خیلیم دوس داره دکتر شه، اگه قسمت هم بشین کمکش هم میکنی تو درساش.
آخرشم در پاسخ به جواب رد،شیرینی و گل رو برداشت، یه فحش محلی داد و در مطب رو کوبید به هم😂

Join → @Aparat_Tv 📺
لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا