باستانشناسان آنچه را که ممکن است قدیمیترین تصویر شناختهشده از یک ببر باشد شناسایی کردهاند ــ یک پیکره سفالی ۵ هزار ساله که در «یاریمتپه» در شمال ایران کشف شده است.
مجله اینترنتی باستان شناس : این پژوهش که توسط «هنری پی. کولبرن» از کالج برین ماور منتشر شده، نشان میدهد این پیکره نزدیک به سه هزاره پیش از تمامی تصاویر شناختهشده ببر در هنر ایران ساخته شده و نگاهی بیسابقه به درک و بازنمایی این شکارچی نیرومند در جوامع اولیه «هیرکانیا» ارائه میدهد.
این پیکره کوچک به رنگ قهوهای مایل به قرمز با نوارهای تیره، در سال ۱۹۶۰ در یاریمتپه ــ تپهای پیشاتاریخی نزدیک شهر کنونی گنبدکاووس در استان گلستان ــ کشف شد؛ منطقهای که در گذشته «هیرکانیا» نام داشت و زیستگاه ببر مازندران (Panthera tigris virgata) بود که اکنون منقرض شده است.
این پیکره که در سال ۱۹۶۳ به موزه متروپولیتن منتقل شد، کمی بیش از ۸ سانتیمتر طول دارد. تنها بخشهایی از سینه، گردن و سر حیوان باقی مانده، اما هویت آن آشکار است: دو نوار تیره با دقت بر بدن نقاشی شده و نوار دیگری نیز بر گردن دیده میشود که به گفته کولبرن، ویژگی هنری عمدی و کلیدی در شناسایی آن بهعنوان ببر است.
بر اساس گونهشناسی سفالی موسوم به «سفال سیاه بر زمینه قرمز هیرکانی»، کولبرن این اثر را به حدود ۳۵۰۰ تا ۳۱۰۰ پیش از میلاد، یعنی دوره کالکولیتیک متأخر، نسبت میدهد.
اگر این تاریخگذاری درست باشد، پیکره یاریمتپه نهتنها قدیمیترین تصویر شناختهشده ببر در ایران، بلکه یکی از کهنترین نمونهها در خارج از شبهقاره هند خواهد بود. پیشتر تصور میشد ببرها بسیار دیرتر ــ در دوره ساسانی (سدههای سوم تا هفتم میلادی) ــ وارد هنر ایران شدند، زمانی که نقشمایههای شکار ببر و قدرت شاهانه بر ظروف نقره و هنر درباری رواج یافت.

یافتههای کولبرن این فرضیه را به چالش میکشد و نشان میدهد که پیوند فرهنگی میان ببر و هویت ایرانی ممکن است هزاران سال پیشتر شکل گرفته باشد. او مینویسد: «هرچند کارکرد دقیق این پیکره ناشناخته است، اما بیتردید در شکلگیری هویت محلی در یاریمتپه نقشی داشته است.»
این پژوهش کشف را در بستر بومشناسی گستردهتر هیرکانیا قرار میدهد ــ منطقهای سرسبز و جنگلی میان رشتهکوه البرز و دریای خزر که امروزه در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. این جنگلها تا سده بیستم زیستگاه گوزن سرخ، گراز وحشی و ببر بودند. نوارهای طبیعی و بافت سفالی پیکره نشان میدهد سازنده آن با ظاهر واقعی حیوان آشنا بوده و این بازنمایی حاصل مشاهده مستقیم است، نه اسطورهای وارداتی.
دیگر محوطههای کالکولیتیک شمالشرق ایران ــ همچون شاهتپه، تورنگتپه و تپه حصار ــ سفالهایی مشابه عرضه کردهاند، اما هیچیک بازنمایی حیوانی مشابه ندارند. همین امر ببر یاریمتپه را به یافتهای منحصربهفرد در باستانشناسی ایران پیشاتاریخ بدل میکند.
فراتر از ارزش هنری، این پیکره بار معنایی نمادین عمیقی دارد. در فرهنگ ایرانی متأخر، ببر به نماد قهرمانی و نیروی ایزدی بدل شد. در شاهنامه فردوسی (حدود ۱۰۰۰ میلادی)، رستم افسانهای ردایی از پوست ببر موسوم به «ببر بیان» بر تن دارد. کولبرن استدلال میکند که پیکره یاریمتپه میتواند نخستین تجلی این نماد فرهنگی پایدار باشد ــ پژواکی مادی از چیزی که بعدها در قلب اسطورهشناسی ایرانی جای گرفت.
این پژوهش همچنین رابطه ایران و آسیای میانه را بازتعریف میکند. نظریههای پیشین نقش ببر در هنر ایران را به تأثیرات بیرونی از باختر یا دره سند نسبت میدادند، اما کشف یاریمتپه به سنتی هنری بومی ریشهدار در هیرکانیا اشاره دارد.
اگر محوطههای باستانی ایران از غارت در امان بمانند، تاریخ با زبان خود سخن خواهد گفت. هر کشف تازه میتواند رازهای ناگفتهای از زندگی، باورها و هنر ایرانیان باستان را آشکار کند و نشان دهد که این سرزمین چگونه یکی از کانونهای تمدن جهانی بوده است.
