در زمانی نه چندان دور
در زمانی نه چندان دور
یکی از زشتی های مراسم عروسی در روستای ما این بود که همینکه عروس میرسید خونه داماد، چراغانیها خاموش و موسیقی قطع میشد
همه میدونستند چرا
کار تموم میشد دوباره چراغانی خونه روشن و موسیقی از سر گرفته میشد
این زمان هرچه کمتر بود برای داماد افتخارآمیز تر بود
اما یکی از معلمهای مدرسه ما وقتی عروسی کرد حاضر نشد تن به چنین کاری بده
هرچند که هزار داستان در موردش درست شد و مضحکه ما کودکان شد
اما نقطه شروعی بود تا بقیه هم جسارت کنند و این رسم از بین رفت
Join → @Aparat_Tv 📺
لینک منبع