خانومم واسه چند روزی رفت سفر، روز اول خیلی شنگول بودم و همه چیز اوکی بود. از روز سوم به بعد دیگه یه جوری ترس داشتم برم خونه، تنهایی خونه و نبود خانومم بشدت آزار دهنده بود اینقد که تا میرسیدم خونه سعی میکردم بخوابم تا تنهایی رو حس نکنم
خانومم واسه چند روزی رفت سفر، روز اول خیلی شنگول بودم و همه چیز اوکی بود. از روز سوم به بعد دیگه یه جوری ترس داشتم برم خونه، تنهایی خونه و نبود خانومم بشدت آزار دهنده بود اینقد که تا میرسیدم خونه سعی میکردم بخوابم تا تنهایی رو حس نکنم
اون روزها یه چیزی رو با عمق وجود حس کردم، روزهایی که با همسرم هستم حتی اگه جروبحثمون هم بشه اون روزها روزهای اوج خوشبختیمه
و همیشه در تعجبم چطور مردم، مجرد زنده موندن!
Join → @Aparat_Tv 📺
لینک منبع