خاطره یک کفترباز: یک کبوتری داشتم سه بار فروختمش اما هر سه بارشم برگشت، بار چهارم ک فروختمش دیگه پرورش کفتر رو ول کرده بودم، لونه هاشونم خراب کرده بودم، ساعت ها زیر بارون رو سقف خونه منتظرم موند، بار آخر بردم خارج از شهر فروختمش، اما بازم سه ماه بعد با پای شکسته برگشت، خلاصه که یکی بخوادت تحت هر شرایطی میاد پیشت، حتی اگه پاش شکسته باشه و لنگ بزنه بازم میاد:)))
خاطره یک کفترباز: یک کبوتری داشتم سه بار فروختمش اما هر سه بارشم برگشت، بار چهارم ک فروختمش دیگه پرورش کفتر رو ول کرده بودم، لونه هاشونم خراب کرده بودم، ساعت ها زیر بارون رو سقف خونه منتظرم موند، بار آخر بردم خارج از شهر فروختمش، اما بازم سه ماه بعد با پای شکسته برگشت، خلاصه که یکی بخوادت تحت هر شرایطی میاد پیشت، حتی اگه پاش شکسته باشه و لنگ بزنه بازم میاد:)))
Join → @Aparat_Tv 📺
لینک منبع